بانکول پرس/ تورم پدیده ای ساختاری و اقتصادی است که پیامدهای مهمی در سطح جامعه دارد. در این نوشتار به بررسی علل و شناخت تورم بی سابقه کشورمان در دهه اخیر که مشکلات زیادی را بر مردم متحمل کرده و فشار ناشی از مشکلات اقتصادی بر روحیه و بنیان خانواده اثر گذاشته است می پردازیم.
شاید از خود بپرسید حس و حال مردم در این گرانی افسار گسیخته چیست؟ فرد گرفتار در تامین مایحتاج زندگی با حس و حالی که در چنین شرایطی نصیبش می شود چه سرنوشتی در انتظار او است و جامعه او را به کدام سمت خواهد برد.
در چنین شرایطی شاخص های کلان اقتصادی مثل تورم، نرخ بیکاری، تولید ناخالص داخلی و امثالهم که هر روز در رسانه ها میشنویم و میخوانیم چه تأثیری بر روی زندگی مردم دارد؟
در واقع میتوان گفت این شاخص ها برای مردم ساخته نشدهاند بلکه به نوعی بیان کننده وضعیت اقتصادی جامعه ما هستند. سیاستگذار اقتصادی و اقتصاد دانان نه برای مصرف عمومی مردم و همچنین نام و عنوان این شاخصها خیلی وقتها با تصور عمومی که در آنها وجود دارد لزومأ همخوانی ندارد و در این بین تفاوتهای عمده وجود دارد.
برای مثال نرخ بیکاری معیاری است برای پیدا کردن اینکه نسبت افراد جویای کار به افراد شاغل چقدر است؟ حتی اگر مردم تعریف این شاخصها را به دقت بدانند شاخصهای کلان اقتصادی تخمین است در ثانی بصورت متوسط مقداری آموزش و آمار و فهم ریاضیات لازم است تا اینکه به مردم بتوان توضیح داد که این اعداد و ارقامی که می شنوند در واقع لزوما تجربه ای بیش برای آنها نیست.
از طرفی باید گفت میزان بیان شده ی تورم هم بصورت تخمینی است که در مورد میزان افزایش کل هزینه های همه خانوارها سنجیده شده و بطور طبیعی نصف مردم میزان افزایش هزینه هایشان بیشتر از این رقم است و نصف دیگر کمتر از این رقم است.
تورم با اینکه همانند وزنهای سنگین وبه مثابه یک فیل درون اتاق تاریک است اما کسی دربارهاش زیاد حرف نمیزند.
قرار گرفتن در چنین شرایطی بیشتر بخاطر سیطرهٔ نوعی از علم است بخصوص در علوم اجتماعی ما که فکر میکنند حرف علمی زدن همین ارائه آمار، جداول، نمودارها و اینگونه مسائل است.
مسأله گرانی، فقر و تورم هر کدام معانی متفاوتی دارند اما غالبا برای درک عامه ی مردم از آن یک معنا به کار برده می شود.
در فرایند تورم و گرانی، آنچه که عیان است تغییرات درازمدت، سنجشگر اقتصادی، سهم مسکن و اجاره بالا رفته اما مواد غذایی سهمش پایین آمده، از این رو بخاطر گرانی و کشش قیمت؛ اقتصاد یک پدیده چند وجهی و پیچیده است.
در بحث رفاه و استانداردهای زندگی، معمولا ۵۰ درصد مصرف جامعه متعلق به سه دهک اول است، دهک فوقانی مسلط بر میدان اقتصادی است.
حال در فرایند تورم پشت اعداد و ارقام اگر ریشه یابی صورت گیرد چه مواردی عیان خواهد شد؟ برگرداندن اعداد به سابق که نوعی حذف تورم است. تکیه کردن به یک شاخص خیلی وقتها گمراه کننده است. افول طبقاتی و طبقه اقتصادی خانوادهها، سلب قدرت از خانواده از لحاظ اقتصادی برای فرزندان و اعتبار نانآور از بین میرود.
شاید جمعیت بیکاران ایران تهدیدی برای شاغلین باشد که انتظارات و خواسته های خود را پایین آورند چرا که جمعیت بیکار زیادی منتظر شغل هستند، آیا شاغلین می توانند سکوت کنند و مطیع باشند؟ می توان گفت مکانیسم سیاست گذاری در ایران که تورم زا است همواره بخشی از آسیب های جامعه است که این نوع اقتصاد تورمی برای فقرا زانو را سست میکند.
گاهی درد را با طنز می گویند و زمانی با جدیت، اما هر چه گفته شود و نوشته شود، نتیجه این است که باید این مردم خودشان فکری به حال خودشان کنند و دست از خریدهای بی رویه بردارند و به حد نیاز خرید کنند.
و سرانجام اینکه در شرایط اقتصادی سخت و تورم زای جامعه مردم چاره ای جز این ندارند که فرهنگ زیبای صرفه جویی را زنده کنند و خوش گذرانی و خرج و مخارج های بی مورد را از زندگی خویش حذف کنند./سودابه خانی